در پاسخ اين سخنان بايد گفت: در منابع شيعى و كتابهاى اماميه، هيچ نامى از سرداب نيست. نويسندگان اهل سنت در نوشته هاى خود بر اين نظر اصرار مى ورزند و متأسفانه اين مسائله دستاويز حمله ناآگاهانه برخى از آنان به تشيع گرديده است(4). پنداشته اند كه شيعيان در ميانه سرداب، امام خود را مى جويند و ظهورش را از آن نقطه انتظار مى كشند؛ از اين روى، تهمتهايى به شيعه زده اند و زحمت مراجعه به منابع شيعى را در اين زمينه به خود نداده اند.
البته داستان حمله ماموران معتمد عباسى به منزل امام(ع) و برخورد آنان با آب فراوان و ديدن فردى كه در گوشه اى نشسته و عبادت مى كند و سپس هجوم به طرف وى و ناكام شدن آنان از دستگيرى وى، در برخى از منابع شيعى آمده است، اما در اين نقل، بر فرض صحت سند و دلالت آن: اولاً، از سرداب نامى برده نشده است ثانياً، حمله ديگرى كه از ناحيه معتمد صورت گرفته خلاف آن چيزى را كه اهل سنت مى گويند، ثابت مى كند زيرا بنابراين نقل، امام(ع) آن محل را ترك كرد و از پيش چشم ماموران گريخت و در نتيجه، در سرداب نيست (5).
منشأ خرده گيريهاى نا آگاهانه برخى به شيعه، در اين زمينه، آن است كه شيعيان به بخشى از حرم عسكريين در سامرا، يعنى سرداب احترام و توجه خاصى دارند و آن را زيارت مى كنند. خاطره هاى امامان خويش را گرامى مى دارند و آن مكان را مورد عنايت قرار مى دهند. و اين نه به خاطر آن است كه امام زمان(ع) دراين جا مسكن گزيده است و زندگى مى كند، بلكه از آن جهت كه زمانى مركز عبادت و سكونت چند تن از امامان راستين تشيع بوده است.
و ما حب الديار شقفن قلبى ولكن حبّ من سكن الديار گذشته از اين، بر اساس احاديث فراوانى كه در منابع شيعى وجود دارد، شيعيان بر اين باورند كه امام زمان(ع) در ميان مردم در رفت و آمد است و در مراسم حج و مانند آن شركت مى جويد و مانند يوسف كه برادرانش را مى شناخت و آنان وى را نمى شناختند، دوستان خويش را مى شناسد و...(6). بنابراين، داستان غيبت حضرت مهدى(ع) در سرداب سامرا و زندگى كردن حضرت در آن مكان، بهتان و دروغى بيش نيست و هيچ يك از بزرگان شيعه، چنين باورى نداشته و ندارند.
پی نوشتها:
(1) اصول كافى، ج505/1.
(2) ارشاد، مفيد، ج340/2.
(3) اتفاق در مهدى موعود، سيد اكبر قرشى62/ـ 111.
(4) منتخب الائثر فى الائمام الثانى عشر، صافى گلپايگانى 372/، داورى، قم.
(5) كتاب الغيبه، شيخ طوسى؛248/ بحار ج51/52.
(6) كتاب الغيبه، شيخ طوسى 164